کثرت نوعی انسان نزد فیض کاشانی

Authors

عبداله صلواتی

abstract

وحدت نوعی انسان نزد برخی از فیلسوفان مسلمان اصلی مسلم بوده است، بدون آنکه دلیلی بر این مدعا ارائه نمایند. گروهی نیز درصدد اقامة برهان بر وحدت نوعی برآمدند. در مقابل برخی از فیلسوفان، براهینی بر کثرت نوعی انسان عرضه نموده­اند، اما دو نقص در کارشان وجود داشت: نخست آنکه مبانی و مبادی مناسب را برای تبیین کثرت نوعی انسان در اختیار نداشتند و دوم آنکه دیگر مسائل مرتبط با انسان را از جمله حدوث نفس، سازوکار اخلاقی انسان و اتحاد عاقل ومعقول را فارغ از کثرت نوعی انسان مطرح         می­کردند. با ظهور ملاصدرا و تأسیس حکمت متعالیه، دو نقیصة فوق برطرف شد، اما همچنان به لحاظ روشی و محتوایی می­توان ایدة کثرت نوعی را توسعه و تعمیق بخشید؛ فیض کاشانی نیز با رویکرد جدی­تر به آیات و روایات  توانسته فلسفة ملاصدرا را در باب کثرت نوعی انسان توسعه دهد. گفتنی است هرچند فیض کاشانی، در طرح کثرت نوعی انسان از آیات و روایات مدد می­گیرد، اما این به منزلة تقدم مشی فلسفی بر نگاه روایی نیست؛ بنابرآنکه فیض در بیشینة اقوالش مشی روایی را مقدم بر نگاه فلسفی می­دارد و بر اساس آن، در مباحث  فلسفی و عرفانی خویش، درصد تبیین دلالت­های پنهان فلسفی و عرفانی روایات و آیات برمی­آید. در این جستار نخست امکان طرح ایدة کثرت نوعی انسان نزد فیض بر پایة مبانی حکمت متعالیه عرضه می­شود و در گام بعدی تصریحات فیض بر کثرت نوعی انسان مطرح می­گردد.

Upgrade to premium to download articles

Sign up to access the full text

Already have an account?login

similar resources

بررسی بسامد مدل‌های وحدت و کثرت نوعی انسان در نگرش وجودی فیض کاشانی

با پذیرش مبانی و اصولی چون وحدت تشکیکی و حرکت وجودی ارادی در نگرش وجودی حکمت متعالیه، گشودگی و گستردگی­ای در انسان رخ می­دهد که در آن، انسان از وحدت نوعی متواطی فاصله گرفته و در قلمرو وحدت نوعی مشکک و کثرت نوعی قرار می­گیرد. فیض کاشانی در مواضعی بر پایة وحدت نوعی انسان مباحثی را مطرح کرده و از افراد انسانی سخن گفته است. اما همو براساس نگرش وجودی و با استمداد از مبانی یاد شده، مباحثی مطرح نموده ...

full text

بررسی بسامد مدل های وحدت و کثرت نوعی انسان در نگرش وجودی فیض کاشانی

با پذیرش مبانی و اصولی چون وحدت تشکیکی و حرکت وجودی ارادی در نگرش وجودی حکمت متعالیه، گشودگی و گستردگی­ای در انسان رخ می­دهد که در آن، انسان از وحدت نوعی متواطی فاصله گرفته و در قلمرو وحدت نوعی مشکک و کثرت نوعی قرار می­گیرد. فیض کاشانی در مواضعی بر پایة وحدت نوعی انسان مباحثی را مطرح کرده و از افراد انسانی سخن گفته است. اما همو براساس نگرش وجودی و با استمداد از مبانی یاد شده، مباحثی مطرح نموده ...

full text

کثرت نوعی انسان از منظر صدر المتألهین

ملاصدرا بر پایه مبانی وجود‌شناختی تشکیک در وجود و حرکت جوهری اشتدادی نفس، وحدت نوعی انسان را انکار کرده و انسان‌ها را به حسب حرکت جوهری ارادی دارای انواع گوناگون دانسته است. افرادی همچون ابن سینا، فخر رازی، نصیرالدین طوسی و شیخ اشراق مسئله نوع واحد بودن انسان را بررسی کرده‌اند، اما به دلیل نداشتن مبانی کافی به تحلیل و تقریر صحیحی از این مسئله دست نیافته‌اند. ملاصدرا در آثار گوناگونش دلایل متعدد...

full text

کثرت نوعی انسان از منظر صدر المتألهین

ملاصدرا بر پایه مبانی وجود شناختی تشکیک در وجود و حرکت جوهری اشتدادی نفس، وحدت نوعی انسان را انکار کرده و انسان ها را به حسب حرکت جوهری ارادی دارای انواع گوناگون دانسته است. افرادی همچون ابن سینا، فخر رازی، نصیرالدین طوسی و شیخ اشراق مسئله نوع واحد بودن انسان را بررسی کرده اند، اما به دلیل نداشتن مبانی کافی به تحلیل و تقریر صحیحی از این مسئله دست نیافته اند. ملاصدرا در آثار گوناگونش دلایل متعدد...

full text

مکتب فلسفی فیض کاشانی

فیض کاشانی یکی از معدود عالمان شیعی است که با داشتن دیدگاهی مبتنی بر حدیث در فقه (اخباریگری)، بینش فلسفی با گرایش به حکمت متعالیه و عرفان و تصوّف دارد. این مقاله پس از بررسی مکتب فلسفی او، به پاسخ این سؤال می‌پردازد که چگونه فیض میان اخباریگری و حکمت متعالیه و عرفان و تصوّف جمع کرده است. آیا او شخصیتی چند وجهی است یا به گونه‌ای میان رشته‌ای بین حکمت و عرفان و اخباریگری عمل کرده و از هر یک از آنها...

full text

My Resources

Save resource for easier access later


Journal title:
پژوهش های هستی شناختی

Publisher: دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی

ISSN 2345-3761

volume 1

issue 1 2012

Hosted on Doprax cloud platform doprax.com

copyright © 2015-2023